واقع بینی
واقعیت یعنی توافق و تفاهم همه در واقع بودن امری . وقتی ما به نتیجه یی برسیم ، این نتیجه یعنی واقعیت . مثلن اگر باغی خشک شود و همه به این نتیجه برسند که به دلیل بی آبی بوده ، اینجا این نتیجه واقعیت این امر است و اگر کسی بگوید ، نه به دلیل پر آبی بوده ، این نتیجه گیری ِ شخصی ، منطقی نیست و نادرست . اگر عده یی که قصد رسیدن به مقصدی را داشته اند و در راه ِ رسیدن به این مقصد ،خطاهایی انجام داده اند و از مسیر منحرف و حالا متوجه شده که همه اشتباهاتی داشته اند ، ولی فقط به دنبال یک مقصر باشند و نپذیرند که همه در این مسیر و در این خطاها ، همراه بوده اند ، هیچوقت به مقصد نزدیک نمی شوند وتا ابد به دنبال مقصر می گردند و واقعیت ِ این امر – از مقصد دور شدن – نادیده می ماند . در جوامع گوناگون ، بنا به پیشینه ی فرهنگی ، تفاوت هایی میان انسان ها دیده می شود ، اما واقعیت هایی هم هستند که به توافق همه ی انسان ها رسیده اند . برای نمونه : هیچ کس نمی خواهد که اموالش دزدیده شود ، پس انسان ها دزدی را ناپسند می دانند . یا هیچ کس مایل نیست که زحمت بکشد و بی دستمزد بماند ویا هیچ کس سنگسار شدن را آرزو نمی کند . اما اگر در جامعه یی ، همه به واقعیت و توافقی مقطعی و نادرست قانع شوند - مثل دروغ گفتن برای موفقیت بیشتر - و آن را واقعیت و حقیقتی تغییر ناپذیر بدانند وعمومی و کلی . و به یکی بگویند : «اینجا همه این جوری رفتار می کنند و دروغ گو اند و همیشه این جور بوده . و اگر تو این جور نباشی احمقی و واقع بین و منطقی نیستی . » و آن شخص نخواهد دروغ بگوید ، هر چند او از واقعیت ِ آن جامعه دور شده ، آیا کاری نادرست انجام می دهد و چون واقع بین نیست و این واقعیت را نمی پذیرد، اشتباه می کند ؟

0 Comments:
Post a Comment
<< Home