نا خود آگاه
در هر جامعه یی و در هر دوره یی ، عده یی که از اوضاع و رخداد های زمان خود ناراضی اند و جوری قصد اعلام این نارضایتی را دارند ، به دو گونه این کار را انجام می دهند ، یا باخشونت و هرج و مرج طلبی ، یا به شیوه یی متمدنانه و انسانی تر و از طریق راه های قانونی . از آنجا که انسان های عاقل و بالغ ،در هیچ جامعه یی ، هواخواه راهبرد اولی نیستند ، پس راه حل دومی ، چون سنجیده تر و خردمندانه تر است بیشتر به کار گرفته می شود، هر چند نتایج آن تند وتیز نیست ، اما کم هزینه تر و انسانی تر است . حالا اگر در جامعه یی که مدعی تمدن و عدالت است ، با ناراضیانی که راه دوم را انتخاب می کنند ، چون آشوبیان ِخشونت گرا برخورد شود ، یک جای کار می لنگد و حرف دارد . برای نمونه : دو گروه کارگری ، یا دانشجویی در کارخانه یی ، یا دانشگاهی ، از اوضاع ناراضی اند و قصد نشان دادن آن را دارند و گروه اول اعتصاب می کند و در بلبشو ، ماشین های کارخانه را خراب و در و پنجره ی دانشگاه رامی شکند و گروه دوم روبروی کارخانه و یا به صحن دانشگاه رفته و آرام و بدون درگیری تحصن و اعتصاب . خب اگر کارفرما ، یا رییس دانشگاه بیاید و هر دو گروه را بیرون کند ، یا هر دو گروه را به توافق دعوت کند و تفاوتی میان نوع اعتراض آنها نبیند، اینجا عمل این مدیر نمی تواند درست و منطقی باشد . این کردار همان تر و خشک با هم سوزاندن است و دود آن به چشم رفتن و بی عدالتی ست . هر چند روشن کردن درست و نا درست ، در موارد و موقعیت های گوناگون ، بنا بر پیشینه و آینده ی مربوط به آن کردار است و تصمیم ، همیشه آسان و ساده نیست ، اما در این نمونه ی ذکر شده ، چندان پیچیده نیست و می توان نادرستی آن را دید و زیاد نباید به دنبال توجیه و تفسیر بود . چرا مبحث حقوق و قضاوت ، یکی از پیچیده ترین مباحث جامعه ی انسانی ست ؟ چون هر قاضی عادلی می داند که برای داوری و قضاوت ، نخست باید مو را از ماست بکشد و مطمئن ِ مطمئن باشد و سپس قضاوت کند . این دقت و موشکافی ، کار قضاوت را در جامعه ی انسانی پیچیده می کند و نمونه های بسیاری بوده که رای دادگاهی ، پس از شناخت بیشتر از واقعه و تفاوت عملکرد مجرمان ، تغییر کرده . به هر حال : نمی دانم چه شد که امروز دراین نوشته به این موضوع پرداختم ، دلیل آن در ضمیر خود آگاه را نمی دانم ، اما می توانم دلیل مطرح شدن آن در ضمیر ناخودآگاه را حدس بزنم ، البته چون آن قسمت از مغز انسان ، همانطور که از نامش هم پیداست ، آنقدر ها با قسمت آگاه و با منطق و دلیل کاری ندارد ، تنها می شود حدس زد ، آن هم حدسی نا خود آگاهانه ، که البته با ناآگاهانه فرق دارد ، چراکه بسیاری از چیزها را که انسان آگاهانه فرض می کند ، از نا خود آگاه نشات می گیرد .این گفته ی من نیست و از خودم در نیاورده ام ، پزشکان و کارشناسان این را می گویند ، نه من
.
.
7 Comments:
This comment has been removed by a blog administrator.
By
Anonymous, at September 26, 2007
This comment has been removed by a blog administrator.
By
Anonymous, at September 26, 2007
This comment has been removed by a blog administrator.
By
Anonymous, at September 26, 2007
This comment has been removed by a blog administrator.
By
Anonymous, at October 05, 2007
نمی دونم ،چند نفر از این سیصد تفری که توی این وبلاگ سری زده اند ، هنوز گاهی اسنجا پیدا می شند ،با نه . سری به وبلاگ " غباری بی وزن و بی رنگ و بی نام" بزنید ، در این دوسال گذشته ، به اسم مستعار تئی ائن ئبلاگ ، گاهی چیزی نوشته ام م.رضا
By
Anonymous, at September 24, 2009
ghobaribivaznobinam.blogspot.com
این آدرس وبلاگی ست که در کامنت پیش نوشتم.
By
Anonymous, at September 24, 2009
اینجا...
By
پویا, at September 24, 2009
Post a Comment
<< Home