به یاد ایران
خوشا شیراز و وصف بی مثالش
خداوندا نگهدار از زوالش
ز رکناباد ماصد لوحش الله
که عمر خضر می بخشد زلالش
میان جعفر آباد و مصلی
عبیرآمیز می آید شمالش
به شیراز آی و فیض روح قدسی
بجوی از مردم صاحب کمالش
که نام فند مصری برد آنجا
که شیرینان ندادند انفعالش
صبا زان لولی شنگول سر مست
چه داری آگهی چون است حالش
گرآن شیرین پسرخونم بریزد
دلا چون شیرمادر کن حلالش
مکن از خواب بیدارم خدارا
که دارم خلوتی خوش با خیالش
چرا حافظ چو می ترسیدی از هجر
نکردی شکر ایام وصالش
حافظ شیرازی
خداوندا نگهدار از زوالش
ز رکناباد ماصد لوحش الله
که عمر خضر می بخشد زلالش
میان جعفر آباد و مصلی
عبیرآمیز می آید شمالش
به شیراز آی و فیض روح قدسی
بجوی از مردم صاحب کمالش
که نام فند مصری برد آنجا
که شیرینان ندادند انفعالش
صبا زان لولی شنگول سر مست
چه داری آگهی چون است حالش
گرآن شیرین پسرخونم بریزد
دلا چون شیرمادر کن حلالش
مکن از خواب بیدارم خدارا
که دارم خلوتی خوش با خیالش
چرا حافظ چو می ترسیدی از هجر
نکردی شکر ایام وصالش
حافظ شیرازی
این روز بد جوری به یاد ایران افتاده بودم . این غزل حافظ را که خواندم ، یک جورایی آن حس پر نیرو تر شد و دیدم کسی بهتر از حافظ برای شهر و دیارش چیزی نسراییده و این شعر را به یاد از میهن ، اینجا گذاشتم . البته می دانم که شیراز و ایران کنونی با شیراز دوران حافظ یکی نیست ، اما شاید بعضی از توصیفات هنوز همانطور مانده . البته به نظر من این غزل جزو شاهکارهای حافظ نیست ، اما در هر حال غزلی زیباست ، هر چند با مضمونی ساده . امیدوارم که عمری باشد و روزی ، باردگر بر مزار حافظ گذر کنم . فعلن که دور از وطن روزگار سپری می شود و همه چیز دورادور
.
0 Comments:
Post a Comment
<< Home