زبانی سبز

Wednesday, January 17, 2007

مقصر کیست ؟

بحث بر سر درگیری نژادی و ملیتی و قومی و فرقه یی نیست ، بلکه جدال تحجر و تحول است. بحث بر سرعدالت و قانون گرایی ست . بحث انسانیت وجایگاه امروز انسانی ست . تاریخ بشررا که بنگری ، همیشه این مبارزه بوده . از آن روزها که بشر در غارها و روی درختان و در گودال ها می زیسته ، تا به امروز . همیشه دادگر و دادخواه با زورگو و بیدادگر در گیر بوده . رویدادهای همین چندهزاره ی گذشته را می توان با سند و مدرک ، در موزه ها و بایگانی ها و کتابخانه ها و دانشگاه ها دنبال کرد . همان گونه که نمی توان ازپیشرفت دانش و فلسفه جلوگیری کرد وراهش را برای همیشه بست ، همان جور هم دادخواهی و دادگری را نمی توان از ضمیر و وجود انسان زدود و پاک کرد . انسان ماشین و کامپیوتر و دستگاهی بی جان نیست که بنا بر ساختار و برنامه یی کار کند و روزی از کار بیفتد . انسان کاوشگر و جویا و پویاست و رنج وزجر کشیده و دردشناس و عاشق . انسان امروزی ، انسان سد سال و هزار سال پیش نیست ، اما یکی از خصو صیاتی که در او بی تغییر مانده ، جستن خویش و آرامش درونی و برونی ست . می توان چشم ها رابست و نگاه نکرد ، می توان خود را نا شنوا وانمود ، می توان صبح به صبح ، در آیینه نگاه کرد و به خود گفت ، راست می گویند ، تو نمی دانی و گیجی . اما آنچه که رخ می دهد ، در جریان است و منتظر اجازه ی من و تو نیست و راه خود را می پیماید . ما ، خواه نا خواه در این مسیر همراهیم و درگیر. و هر کس در حد درک و فهم و توانش ، تاثیر گذار ،چه گیج باشد و چه نه . می توان پنداشت که روند انسان و زندگی ، راه خود را می پیماید و به من وتو - که از عوامیم و بی زور - ، وابسته نیست . از سویی دیگر اما ، می توان پذیرفت که ، همان جور که تلاش هر انسان در زندگی خود ، بازدهی شخصی و منحصر به آن فرد را دارد، در سطح جامعه ی جهانی هم ، کردار تک تک انسان ها ، در این روند عمومی و جهانی بی تاثیر نیست وهمه در بهبود و بدبود و سود و زیان عموم درگیر. این حقیقتی ست که شاید همه کس را خوش نیاید ، اما واقعی ست . مثلن ،اگر در شهری ده ها هزار خودرو تردد کنند و آلودگی هوا یکی از مشکلات بزرگ آن شهر باشد ، شاید بتوان بنا به نوع و مقدار سوخت خودروها - که گوناگون و کم و زیادند - گفت ، که فلانی و فلانی ، در این آلودگی سهم اصلی را دارند و خودروی ما خوب است و ایجاد آلودگی نمی کند ، اما واقعیت اینجاست که هر ده هاَ هزار خودرو در این کار سهیم اند و آلودگی هوا مشکلی ست ، برای همه ی مردم شهر . در موارد دیگر زندگی هم می توان از واقعیات آگاه بود و پی مقصر و بی گناه نگشت و راستی را پذیرفت. ثقصیر را بر گردن این و آن انداختن ، ساده ترین کار است و آسان . چندان آسان که در میان کودکان ، یکی از رایج ترین راه حل هاست . اگر در هنگام بازی ، چیزی بشکند و مادر ، یا پدر سر برسد ، تند شنیده می شود که تقصیر من نبود ، او هٌل داد ، یا لنگ بست ،هر چند گاهی هم این بیان راست باشد ، اما اگر والدینی ، آگاهانه با این مرام برخورد نکنند ، این عادت در بزرگسالی هم ادامه پیدا می کند و کودکان ، در بزرگسالی هم به دنبال چیزی ، یا کسی می گردند ، تا او را مقصر بدانند و خود را بی گناه ، جلوه دهند . در صورتی که انسان هشیار و آگاه و خود شناخته از این گونه داوری ها پرهیز می کند و خود را پاک و بی گناه نمی داند و در پی مقصر اصلی نیست و می داند که هر کس می تواند در گمراهی همراه باشد
.

0 Comments:

Post a Comment

<< Home